گالری رویاهای من

باز هم داس ها تکان خوردنـد

تا کـه گیلاس ها تکان خوردنـد

آب خیـزی کثیف راه افـتاد

ناخـدا قعر اشتـباه افتـاد

تا به کـی نردبان بیاموزم؟

کی کمـی آسمان بیاموزم؟

تا به کـی دست و پا بجنبانیم

چند قرن اسـت در بیابانیم

این جهان طعم آب مـی خواهـد

این کویر انقلاب می خواهـد

پای مـن را دوبـاره پس بدهیـد

یک دریچه کمـی نفس بدهیـد

آه از ایـن روزگار افسـرده

یک پسر بچه شوکران خورده

با چنیـن عالمی کـه من دارم

یک قدم تا تلف شدن دارم

لا به لای تمام پستـی ها

من منم ها و خودپرستـی ها

یک نـفر اهل سوز می خواهم

مادرم را هنـوز می خواهم ... !

علیرضا آذر

هرکه فرهاد شود در ره عشق
همه کس در نظرش شیرین است

تهمت کفر به عاشق نزنید
عاشقی پاکترین آیین است

ناشناس

جاده بهانه است مقصود چشم توست

من راهــی توام ای مقصـد درست

مــن راهــی تـوام با من قدم بزن

همــراه مــن بیــا تا شـهر ما شدن

این مـَـرد را که باز در تلخی ِ غم است

مهــمان به قـند کن، چایـت اگـر دم است

علیرضا آذر

جهت نمایش در سایز اصلی آن را ذخیره کنید

پاییـز که میشـه دلـم آشـوب میشـه

پاییـز مـن بدجـور دلگیـرم همیشـه

انقـدر با تـو زندگـی کـردم تو ایـن فصـل

حس میکنـم پاییـز میـمیـرم همیشـه

روزبه بمانی

جهت نمایش در سایز اصلی آن را ذخیره کنید

واژه گانم ته کشیدست

شعری در سر ندارم

خواستم از تو بگویم

قلمی به دفتر زدم

تا که توصیفت کنم

دیدم در وصف تو

واژه ها اثر ندارد...

معین کریمی

بانوی خیال های شبانه ام

روسری ات را پرت کن

تو بی حجاب زیباتری

در خیال من که دیگر

حجاب اجباری نیست!

شاعر: آریا درویش قادری

در بهار زندگی رفتی سفر تو بی خبر

نازنین دردانه‌ام، نشکن دل دیوانه‌ام

این شب به سحر رسید بازم

چشمان من هرگز نرفت به خواب بازم

معین کریمی

یک پنجره رو به باغ پاییز خوش است
کنسرت کلاغان سحرخیز خوش است

با خش خش برگ و نم نم بوسه ابر
یاد تو در این صبح دل‌انگیز خوش است

شهراد میدری

تا بار سفر را بست

بغض راه گلویم بست

باران شدیدتر شد

بغضم عمیق تر شد

معین کریمی

ناگهان در کوچه دیدم بی وفای خویش را

باز گم کردم ز شادی دست و پای خویش را

گفته بودم بعد ازین باید فراموشش کنم

دیدمش وز یاد بردم گفته های خویش را

مهدی اخوان ثالث

اینجا یکدفعه

بارون گرفت

نکند...

چشمان توست

از دلتنگی میبارد

معین کریمی

آسمانم تیره ست

و زمان می ایستد

به خیالی که دگر

هیچ وقت برنمی گردد

معین کریمی